خدایا فکر و اندیشه بسی خوار است ندارد ذرّه ای حرمت
تو یا خود جانمان بستان و یا بر ما بده فرصت
به دنیایی که فکر جرم است و اندیشه بسی خوار است
ندانستن چه زیبا و فراگیری چه دشوار است
چرا پس ملک ما خوار است و اندیشه بسی زار است
قلم بشکسته از درد و پریشان شخص بیدار است
جهان با این همه هیبت ، جهانی گشتن صنعت
زمین با این همه پیشرفت ، فضایی گشتن ملّت
ز فکر و علم و اندیشه ، بشد این صحنه ی عبرت
رسولان خداوندی تجدّدآوری کردند ؛ شدند پیشوای ما ملّت
چو اندیشه بشد تازه ، جهانی بس فراخوان شد
ز فکر نو تجدّد آمد و فن بس فراوان شد
در این دنیا که صد جور قفل گوناگون خورد بر فکر و اندیشه
من سرگشته ی حیران ، شوم جاروکش گیشه
برو هر آنچه خواهی آن کن و امّا مکن فکری که باید
همه چیز قابل داد و ستد باشد ، بجز اندیشه ای که ناگهان آید
بگو که این قلم بشکسته آرین هم تجدّد خواه ایران است
چرا این مرکز دنیا چنین مخروب و ویران است
1388/05/03-ساعت 1:30 بامداد-----آرین